اندیشمندان مختلف از دیدگاه های متنوع اقدام به تعریف واژه «فرهنگ» کردهاند.
رایموند ویلیامز[1] از جمله دانشمندان این حوزه، فرهنگ را در سه محور تعریف میکند. از یک منظر فرهنگ یعنی رشد فکری، روحی و زیباییشناختی فرد، گروه یا جامعه. از دیگر منظر فرهنگ شامل فعالیتهای ذهنی، هنری و محصولات آنها میشود. در نگاه آخر نیز فرهنگ مشخصکنندهی کل راهورسم زندگی، اعمال، فعالیتها، باورها و آداب و رسوم تعدادی از مردم، یک گروه و یا یک جامعه میباشد.(اسمیت، 1383)
تایلور در تعریف فرهنگ میگوید: کلیت در هم تافتهای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آدابورسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی از جامعه به دست میآورد.(آشوری، 1381) فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میکنند.(گیدنز، 1393) شهید مطهری از متفکران معاصر، در تعریف فرهنگ اظهار میدارد: فرهنگ عبارت است از یک نوع فعل و انفعالی که میان روانها صورت میگیرد از نظر روانها ترکیب واقعی دارد. فرهنگ یعنی روح جامعه؛ آنچه که انسان را به جهان آگاه میکند و جهان را به انسان میشناساند.(زکریایی، 1390)
از تعریف تایلور و شهید مطهری می توان دریافت که جنبه اجتماعی واژه فرهنگ بسیار مهم است. از این منظر است که هم افزایی فرهنگی هم موضوعیت پیدا می کند. چرا که هم افزایی از الزامات وجود اجتماع، ارتباطات میان اعضای آن اجتماع و تحقق اهداف مشترک مورد توافق افراد تشکیلات است.
آیتالله خامنهای در یک تعریف از فرهنگ عنوان میکند: فرهنگ یعنی آدابورسوم حاکم بر زندگی انسان و باورها و اعتقادات و مقولههای شخصی و اجتماعی که انسان در جامعه با آنها روبهرو است. فرهنگ مجموعهی سیالی است که مستقیماً مربوط به انسان میباشد و برآیند عادتها و اعتقادات اختصاص یافته به یک جامعه است.(جعفرزاده، 1393)
علامه جعفری در کتاب فرهنگپیرو و فرهنگپیشرو در تعریف فرهنگ مینویسد: فرهنگ عبارت است از شیوهی بایسته و یا شایسته برای آن دست از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانها که به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در حیات معقول تکاملی مستند میباشد.(زابلی و همکاران 1390)
از مجموع تعاریف بالا می توان گفت «فرهنگ یعنی رنگ زندگی فردی و اجتماعی انسان در تمام ابعاد مختلف» یا به عبارت دیگر «فرهنگ یعنی تمام ویژگیهای پیدا و پنهان فرد یا اجتماع در خلوت و جلوت». با چنین تعریفی نوع و شیوهی: فکر کردن، کنشهای اجتماعی، ارضای انواع نیازهای انسانی مانند نیازهای جسمی، روحی و جنسی، پوشاک، عبادت، خوراک، خواب، سخن گفتن، باورها و اعتقادات، دشمنی کردن و دوست داشتن، عصبیت، استفاده از تفریحات و سرگرمیها، کار کردن، تبلور احساسات، نگرش، عواطف و بهطور کلی کمیت و کیفیت نگرشهای انسان، همهوهمه نشأت گرفته از فرهنگ بوده و متقابلاً شکلدهنده و تکاملبخش فرهنگ هستند.
برای «فرهنگ» با همه تعاریفش ویژگی هایی متصور است که در ادامه به اختصار آن ویژگی ها ذکر کی گردد.
[1]- Raymond Henry Williams